loading...

گاه نوشته‌های من

بازدید : 135
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 20:10

وقتی وارد کلاس شدم دیدم چند نفر دارند گریه می‌کنند. طبق معمول که نمیخوام این چهره‌های گریان را ببینم، یکی یکی میفرستم آبی به صورتشون بزنند. بدون اینکه کنجکاوی کنم که چی شده

آخر هم پاییز هم تو مرا شاعر می کند
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 3
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 1
  • بازدید کننده دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 212
  • بازدید کلی : 1983
  • کدهای اختصاصی